وقتی فیزیک دچار بحران میشود | ناسازگاری نسبیت و کوانتوم
قسمت پنجم: برخورد نظریهها
قسمت پنجم: آیندهای با معادله خدا – از نظریه تا سرنوشت بشر
در بخشهای قبلی فهمیدیم که نظریه ریسمان جدیترین نامزد برای تبدیل شدن به «نظریه همهچیز» است. اما هنوز چیزی کم است: اثبات. در فصلهای ۹ و ۱۰، میچیو کاکو به پرسشهایی اساسی پاسخ میدهد:
- آیا اصلاً میتوان این نظریه را آزمایش کرد؟
- اگر معادله خدا را پیدا کنیم، چه تغییری در زندگی ما رخ خواهد داد؟
- و مهمتر از همه: آیا این پایان راه علم است یا آغاز چیزی بزرگتر؟
پیشبینی آینده: علمیتر از آنچیزی که فکر میکنیم
کاکو میگوید: علم همیشه با رویا شروع میشود، اما بعد به واقعیت تبدیل میشود. یک روز پرواز انسان در آسمان رؤیا بود، امروز عادیترین اتفاق دنیاست.
او پیشبینی میکند که:
- شاید تا چند دهه آینده، با پیشرفت رایانهها، هوش مصنوعی و دادههای کیهانی، بتوانیم نظریه ریسمان یا نسخه کاملتری از آن را اثبات کنیم.
- فیزیک ممکن است وارد مرحلهای جدید شود، جایی که دیگر با ذره و موج سروکار ندارد، بلکه با «اطلاعات» بهعنوان بنیادیترین عنصر جهان کار میکند.
مثال:
در گذشته فکر میکردیم جهان از سنگ و خاک ساخته شده. بعد شد اتم و الکترون. حالا فکر میکنیم شاید همه چیز فقط اطلاعات است. مثل برنامهای که روی یک کامپیوتر اجرا میشود. شاید ما هم «نوشتهای» باشیم، روی «سختافزار کیهان».
اگر معادله خدا را پیدا کنیم، چه میشود؟
کاکو در این بخش میپرسد: اگر روزی فرمولی کشف کنیم که در یک خط ساده، تمام قوانین طبیعت را خلاصه کند، چه اثری بر بشریت خواهد داشت؟
او چند آینده ممکن را ترسیم میکند:
- تحولی در فناوری
دانستن معادله بنیادین طبیعت یعنی توانایی کنترل آن. میتوانیم انرژی بیپایان، سفرهای بینستارهای، حتی سفر در زمان یا عبور از ابعاد دیگر را تصور کنیم. - پایان علم کلاسیک
اگر همهچیز را بدانیم، آیا کار دانشمندان تمام میشود؟ نه! کاکو میگوید علم فقط با دانستن شروع نمیشود؛ با ساختن و استفاده کردن ادامه پیدا میکند. - بازنگری در جایگاه انسان
همانطور که گالیله نشان داد زمین مرکز جهان نیست، معادله خدا هم ممکن است به ما نشان دهد که واقعیت چیزی بسیار بزرگتر، پیچیدهتر و حتی ناشناختهتر از چیزیست که فکر میکردیم.
مثال ملموس:
فکر کن تمام طبیعت مثل یک اپرای عظیم است. ما فقط چند نت از آن را شنیدهایم. اگر معادله خدا را بیابیم، یعنی به پارتیتور کامل موسیقی هستی دست یافتهایم. حالا میتوانیم کل اجرا را بشنویم – و حتی قطعهای نو بسازیم.
آیا اصلاً میتوان همهچیز را فهمید؟
یکی از سوالات مهم در این فصلها این است: آیا ذهن انسان توانایی درک کامل واقعیت را دارد؟
کاکو با اشاره به تاریخ علم میگوید: ما بارها فکر کردیم «دیگر همهچیز را میدانیم»، اما اشتباه کردیم. هر بار افق جدیدی باز شد. شاید این بار هم همینطور باشد.
اما او امیدوار است. چون علم ابزارهایی ساخته که دیگر به ذهن انسان محدود نیست: رایانههای کوانتومی، هوش مصنوعی، شبیهسازیهای کیهانی… اینها میتوانند به ما در درک نظریهای که فراتر از تصور است کمک کنند.
علم و معنویت: تضاد یا همزیستی؟
در پایان فصل ۱۰، کاکو به سراغ یک سوال احساسیتر میرود: آیا پیدا کردن معادله خدا، به معنای حذف خداست؟
او میگوید: نه. برعکس، ممکن است علم و معنویت از دو زاویه به یک واقعیت نگاه کنند. علم دنبال چگونگی است، دین دنبال چرا. و معادله خدا میتواند پلی باشد بین این دو.
پایان قسمت پنجم: رویای نزدیک
در فصلهای ۹ و ۱۰، میفهمیم که نظریه ریسمان فقط یک موضوع علمی نیست، بلکه دری به سوی آیندهی بشر است. اگر روزی معادله خدا را پیدا کنیم، نهتنها جهان را بهتر خواهیم شناخت، بلکه شاید خودمان را هم دوباره تعریف کنیم.
در قسمت بعدی (قسمت پایانی)، به جمعبندی نهایی کتاب میپردازیم. کاکو با یک پرسش فلسفی ما را به فکر فرو میبرد: اگر معادله خدا را پیدا کنیم، چه خواهیم کرد؟